سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس سه بار بر تو خشمگین شد و درباره ات سخنی ناروا نگفت، او را به دوستی بگیر . [امام صادق علیه السلام]
 
دوشنبه 88 خرداد 4 , ساعت 4:4 عصر

د ـ دوره فعلی/ اعلام کاندیداتوری
طی ایامی که ایشان در جامعه و نظام با طرح کاندیداتوری برای انتخابات ریاست‌جمهوری بوده است از مجموعه اعلامیه‌ها، سخنرانی‌ها، پرسش و پاسخ، سفر استانی و اظهار نظرات ایشان نکات ذیل قابل توجه می‌باشد:
1ـ آقای موسوی، علت عدم‌حضور در دوره‌های قبلی را رعایت قواعد اصلی در کشور مطرح نموده‌اند و اشکالات در آن دوره‌ها را مهم نیافته‌اند، ولی دولت فعلی را قواعد‌شکن دانسته و ضروری دیده‌اند که برای نجات کشور حضور یابند.
2ـ آقای موسوی در بعضی از اظهار نظرهای انتخاباتی، دفاع از انقلاب، جنگ، شهدا، ایثارگران و امام و رهبری را مطرح کرده‌اند که این اظهار نظر بسیار خوب است ولی با بعضی از موارد دیگر نظرات مطروحه ایشان مغایرت اساسی دارد، مثل دلایل عدم حضور در دوره‌های قبل.
3ـ در مورد ملی‌مذهبی‌ها و نهضت آزادی ایشان اشاره کرده که با آنان مشکل اعتقادی ندارد ولی اختلاف مشی و سلیقه دارد.
4ـ در اعلامیه‌ اول ایشان برای حضور در انتخابات، نامی از رهبری و نقش ولایت فقیه در اداره امور دیده نمی‌شود.
5 ـ در ارتباط با نحوه مدیریت خود (در صورت انتخاب شدن) ایشان مدیریت فراجناحی را طرح کرده‌اند که هم با روش هشت‌سال قبل او مغایرت دارد و هم از همین حالا ستاد ایشان و طیف عمده اطرافیان او از جناح دوم‌خرداد و ستادهای آقای خاتمی می‌باشد.
6ـ عمده کسانیکه حامی ایشان هستند و اعلام نظر کرده‌اند، افراد و جریانات مربوط به دوم‌خرداد و ملی‌مذهبی‌ها هستند.
7ـ رئیس‌جمهور در قانون اساسی دارای اختیارات روشن و مشخص است، ارکان نظام شامل نهاد رهبری ـ قوه قضائیه، مقننه است که رئیس‌جمهور با توجه به این ساز و کار و محدوده اختیارات به مردم قول و وعده بدهد. آقای موسوی با طرح شعارهایی مانند اینکه باید صداوسیما، نیروی انتظامی زیرنظر رئیس‌جمهور باشد " فراتر از قانون‌اساسی وعده می‌دهند که می‌دانند عملاً اتفاقی رخ نمی‌دهد؟ و این شعارها رفتاری غیر قانونی و ساختارشکنانه تلقی می‌شود.
8 ـ آقای موسوی در51 محور، برنامه اقتصادی خود را بیان کردند، که عمدتاً همان سیاست‌های برنامه چهارم است که دارای دو ایراد اساسی است. یک، ‌مبانی قانون برنامه چهارم توسط تعدادی افراد با اعتقاد به اقتصاد لیبرالی تهیه گردید که نهایتاً سازمان مدیریت مجبور به جمع‌آوری کتاب مبانی برنامه چهارم شد. رویکرد داخلی مبانی این برنامه هضم شدن در هژمونی نظام جهانی یعنی پذیرش روابط نظام سلطه بود. دوم پس از اجرا، 4 سال عدم کارآمدی آن تا حدود زیادی روشن شده است در حالیکه بهترین برنامه اقتصادی کشور بر محور عدالت و پیشرفت، قانون اجرای سیاست در اصل 44 است.
9 ـ در نشست‌های او با حضور عناصر افراطی، ملی‌مذهبی به نظام، بسیج، ارزشهای نظام توهین می‌شود و ایشان هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد، نسبت خود را با عناصر افراطی، دگراندیشی روشن نکرده بلکه آنها در لوای ایشان به میدان آمده‌اند.

ه ـ چالشها و پیامدهای بعدی
در صورتیکه فرض کنیم ایشان در انتخابات به کرسی ریاست‌جمهوری برسند پیش‌بینی می‌گردد کشور با چالشهای ذیل مواجه گردد:
1ـ بروز اختلاف‌نظر بین ایشان و رهبری و این در حالی است که طیف دوم‌خرداد با امید به ایشان او را کاندید خود کرده‌اند و یکبار هم تجربه استعفای ایشان بدون هماهنگی با رهبرکبیر‌انقلاب در پرونده وی ثبت است. بایستی ایشان دیدگاه‌های خود را در رابطه با ولایت‌فقیه و سیاست به ویژه اصل 44 بیان کنند.
2ـ با توجه به موضوع حساس مذاکره با آمریکا که در مرحله مهمی است و در این مقطع باید روی دولت و پایداری او در گرفتن حقوق سی‌سال چالش با آمریکا حساس بود و از آنجا آقای موسوی موضع نظری و عملی‌اش امتحان نشده، حداقل نباید روی مواضع خارجی او با اطمینان حساب باز کرد، به ویژه اگر تیم حامی ایشان مانند حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی در دولت او جایگاه داشته باشند موضع ایشان ممکن است به خاطر فشار همکاران مغایر با نظرات اصول‌گرایان و رهبری شود.
3ـ مذاکرات (1+5) با ایران روی انرژی هسته‌ای نیز بسیار مهم است و بایستی در دولت آتی صورت ‌پذیرد، تجربه دولت قبلی و وادادگی آنها نباید این بار تکرار شود. اینکه آقای موسوی می‌گویند هزینه هسته‌ای را کاهش می‌دهند یعنی چه؟
4 ـ مباحث اقتصادی و مدیریت یارانه‌ها و تعیین سمت و سوی این مباحث در داخل بسیار حساس است، اعتقادات و عملکرد آقای موسوی در گذشته احتمالاً خود موجب بروز مشکلاتی در این خصوص در جامعه خواهد شد.
5 ـ حضور جناح دوم‌خرداد در دولت آتی ایشان که حامی اصلی ایشان در حال حاضر هستند و سهم‌خواهی آنان خود چالشی است که این بحران در جامعه و اختلاف در نظام را با خود همراه خواهد داشت.
6 ـ بازگشت به گفتمان انقلاب‌اسلامی که حاصل تلاش زیادی است و اصول‌گرایان آنرا در دولت فعلی و در جامعه رواج داده‌اند و مقام‌معظم‌رهبری روی آن تأکید زیادی دارد، با آمدن آقای موسوی ممکن است دچار آسیب و چالش شود.
7 ـ در یک جمله ممکن است با ‌آمدن آقای موسوی، دوباره ما شاهد رجعت به وضع دولتهای قبلی که حاصل آن دوری از اهداف انقلاب و امام‌(ره) و حکومت دینی و مردم‌سالاری بود باشیم.

و) بازگشت کانون فتنه؟
آقای موسوی چه تضمینی می‌‌دهد که برای بازگشت حاکمیت دوباره تندروهای دوم خرداد تبدیل نشود؟
آقای موسوی برخی برنامه‌های دولت فعلی سفرهای استانی، سهام عدالت، مقاومت قهرمانانه در مقابل استکبار را زیر سئوال برده اند.
چگونگی ورود مهندس موسوی به انتخابات، همچون اصل ورود وی به این عرصه با ابهاماتی همراه بود. در حالی که سوابق آقای میرحسین وی را به عنوان گزینه‌ای از جریان دوم‌خرداد معرفی می‌نمود، وی با مواضعی نزدیک به اردوگاه اصول‌گرایان وارد عرصه انتخابات شد ولیکن تا بدانجا پیش رفت که امروز وی را می‌توان گزینه اصلی جریان دوم‌خرداد در انتخابات دهم دانست. بررسی این فرآیند تغییر را در ذیل دو عنوان سیر حمایتی " و "سیر ‌کلامی ـ گفتمانی " می‌توان مورد بررسی قرار داد.
1 / سیر حمایتی: سیر حمایت از میرحسین در طول مدت کمتر از 3 ماه، مسیر پر پیچ و خمی را طی نموده است. در آغاز به کار وی اکثر نزدیکان ایشان را چهره‌های مستقل و متعادل تشکیل می‌دادند که اغلب آنها از جریانات دوم‌خرداد و برخی دیگر از جریان اصول‌گرا بودند. اما با گذر زمان و نزدیک شدن به زمان انتخابات چهره‌هایی وارد ستاد انتخاباتی وی گردیدند که در پرونده سیاسی خود گرایشات افراطی را ثبت کرده‌اند.
حمایت برخی از شخصیتهای شاخص جریانهای افراطی دوم‌خرداد از میرحسین، بعد از کناره‌گیری خاتمی، شرایط را برای قرارگرفتن موسوی در قلب اردوگاه دوم‌خرداد فراهم آورد و این فرآیند آن‌گاه تکمیل گردید که سه جریان شاخص دوم‌خرداد، یعنی حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و مجمع روحانیون‌مبارز با صدور بیانیه، به طور رسمی از میرحسین‌موسوی به عنوان نامزد انتخاباتی خود حمایت نمودند. بر این فهرست می‌توان حمایت حزب اسلامی کار، خانه‌کارگر، انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها و در نهایت کارگزاران سازندگی را که از جمله احزاب دوم خردادی می‌باشند را نیز افزود.
بدین شکل، امروز آقای میرحسین به عنوان نامزد اول جبهه دوم‌خرداد و درست در جایگاه خاتمی قرار گرفته است و بدین‌صورت به تدریج پایگاه اجتماعی خود را در بین نیروهای ارزشی و اصولگرای جامعه از دست‌داده و با ریزش شدید رأی در این حوزه مواجه خواهد شد و در نهایت باید آراء‌ خود را از میان پایگاه اجتماعی جریان دوم‌خرداد جستجو کند. اما نکته قابل تأمل اینکه هرچند احزاب و گروه‌های سیاسی دوم خرداد میرحسین را جایگزین خاتمی معرفی نموده‌اند، ولیکن این پذیرش به خاطر آنچه که ابهام در دیدگاه میرحسین خوانده می‌شود و در اصل برخاسته از گرایشات اصول‌گرایانه وی بوده، مانع از همراهی همه جانبه بدنه اجتماعی جریان دوم‌خرداد خواهد شد و احتمالا میرحسین نخواهد توانست تمامی آراء دوم‌خرداد را در سبد خود قرار دهد و بر همین اساس برخی تلاش دارند او را مجبور به طرح بیشتر شعارهای ساختارشکنانه کنند.
2 / سیر کلامی ـ گفتمانی: کلام و بیان و حتی گفتمان میرحسین نیز در طی سه ماه گذشته تغییرات قابل توجهی داشته است. میرحسین با ادبیات انقلابی منحصر به فرد خود وارد عرصه انتخابات شد ولیکن تا انتها بدان وفادار نماند. در مقدمه اولین بیانیه انتخاباتی‌اش می‌خوانیم: "هر جان شیفته عدالت و آزادی و استقلال و توسعه که به تحقق این آرمان‌ها در چارچوب جمهوری‌اسلامی فکر می‌کند به وظائف و تعهدات خود از نو بیندیشد و با هدف استقرار یک جامعه ارزشی مبتنی بر آموزه‌های اسلام ناب محمدی(ص) و متکی بر اندیشه‌های حضرت‌امام‌خمینی(ره) مسئولیت خویش را بازشناسی کند ".
نخست‌وزیر ارزشی روزهای جنگ در اولین گام خود را "اصولگرای‌‌اصلاح‌طلب " خوانده و ضمن حمایت از موفقیت‌های دولت در حوزه مسایل هسته‌ای و ارسال ماهواره امید، ابراز ‌داشت: "بنده شخصا اعتقاد دارم اصلاح‌طلبی یعنی برگشت به اصول؛ حفظ حریم‌های اسلامی و انسانی و پرداختن به عدالت و آزادی و استقلال و توسعه در کنار نگاهی نو و امروزی به جهان و مسایل کشور جزو این اصول است. دفاع و حمایت بی‌دریغ از قشرهای مستضعف یکی دیگر از این اصول است. بنده اعتقاد دارم مردم عادی به معنای واقعی هم اصولگرا هستند و هم اصلاح‌طلب. به طور مثال مردم خوششان نمی‌آید که هیچ سیاست‌مداری در تکنولوژی هسته‌ای کوتاه بیاید و کافی است در این زمینه در سطح ملی نظرسنجی شود تا صحت ادعای فوق ثابت شود و به‌طور مسلم این حس مردم و خشنودی آنها از فرستادن ماهواره به فضا که در حقیقت در سایه‌ی استقلال نظام امکان‌پذیر شده است را می‌توان اصول‌گرایی دانست. در عین حال مردم خوششان نمی‌آید حکومت در امور شخصی آنها دخالت کند یا آزادی‌های قانونی را محدود کند یا پشت سر هم روزنامه‌ها را با مختصر لغزشی ببندند. ممکن است ما چنین حس و گرایشی را اصلاح‌طلبی بنامیم. خیلی راحت می‌توان حدس زد که بر عکس گروه‌های سیاسی، مردم می‌توانند هر دو گرایش را با هم داشته باشند و اصولا در میان مردم عادی اصولگرایی و اصلاح‌طلبی از هم جدایی ندارند. بنده هم در اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی مثل مردم فکر می‌کنم ".
آنگاه که حضور جدی وی در صحنه انتخابات موجب کناره‌گیری خاتمی گردید، وی در عباراتی دوپهلو و ابهام‌آمیز به نحوی از انصراف خاتمی استقبال نمود و نوشت: "خود می‌دانید که اینجانب چون شما راه درست را اصلاحات همراه بازگشت به اصول و نیز پیرایش و نوزایی در این مسیر تلقی می‌کنم و اگر مختصات زمانه ایجاب نمی‌کرد برای تداوم این طریق کسی را مناسب‌تر از پایه‌گزار آن نمی‌دانستم. "
اما با گذر زمان سیر کلامی و بیانات ایشان به سویی پیش رفت که بیشتر می‌توان آن را در غالب گفتمان "دوم خرداد " تحلیل نمود.

ز) مروری بر مواضع
در ادامه بخشی از مواضع شاخص ایشان را در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی مرور می‌کنیم تا بهتر بتوان با بررسی مولفه‌های انضمامی اندیشه ایشان به جوهر تفکر میرحسین پی برد.
1/ مشاور هاشمی و خاتمی: "در مورد آقای خاتمی و آقای هاشمی به مشاورت این دو افتخار می‌کنم و هر کسی هم که رئیس‌جمهور باشد با طیب خاطر نظراتم را به ایشان اعلام می‌کنم. من در آینده جرأت نمی‌کنم به آقای خاتمی پیشنهاد شغلی بدهم، هر چند از کمک ایشان استفاده خواهم کرد و انتظار دارم پیش از انتخابات نیز ما را مساعدت کنند و از مشورت‌های ایشان استفاده خواهم کرد، همانگونه که علاقه‌مندم از نظرات همه شخصیت‌ها با هر گرایشی استفاده کنم ".
2/ آزادی تلویزیون‌های خصوصی: "من در مجلس بازبینی قانون اساسی سال 68 (حضور داشتم) و سخنگوی اجرایی آن مجلس بودم. جزو مواردی که از پیشنهادات بنده بود و من از آن دفاع کردم آزادی کانال‌های تلویزیونی با مدیریت نظام بود و هنوز هم اعتقادم عوض نشده است. در آن جلسه یکی از دوستان گفت شما می‌خواهید همه چیز را دولتی کنید و این که باید دولتی باشد می‌خواهید خصوصی کنید و این موضوع رد شد... من هنوز بر ایده گذشته اصرار دارم. با توجه به گسترش فضای رسانه‌ای جهان امروز حتی در عراق که کشور همسایه ماست این موضوع دیده شده و ما امکان حرکت در فضای رسانه‌ای نداریم مگر اینکه آزادی عمل داشته باشیم ولی هر تغییری در این زمینه با توجه به قانون اساسی صورت خواهد گرفت و باید به قانون اساسی رجوع کنیم. این قانون در اصل 44 زاویه‌هایی را باز می‌کند. شاید باید منتظر بازنگری‌هایی باشیم و من در این زمان‌ها از این ایده دفاع می‌کنم ".
3/ طرح امنیت اجتماعی: "پروژه امنیت اجتماعی اثرات سوء دارد و تامین‌کننده اهداف نظام ما نمی‌باشد و همه مسایل اجتماعی با تکیه بر مزیت‌های ما در اعتماد به جوانان و زنان باید تهیه شود و به صورت آمرانه و خشن هر نوع برخوردی که داشته باشیم آثار مثبتی نخواهد داشت... بخشی از برخوردها اساساً موضوعیت ندارد و با سوء‌نیت انجام می‌شود و این به حساب نظام گذاشته می‌شود و من این گشت‌ها را جمع خواهم کرد ".
4/ تغییرات در نیروی‌انسانی وزارت‌خانه‌ها: "اما من مساله اعتقاد به تحزب را مساوی سهم‌دادن به احزاب نمی‌دانم. اگر از سلیقه من درباره گزینش مدیران سوال شود می‌گویم هر کسی که بتواند به کشور خدمت کند باید از او استفاده کرد. من مخالف تغییرات اساسی در نیروهای وزارت‌خانه‌ها و تغییرات کامیونی نیروها هستم و باید از مدیرانی با تجربه قدیمی استفاده کرد و مدیران جدید را جذب کرد. من در زمان جنگ این کار را می‌کردم. در دولت من در زمان جنگ 9 نفر بودند که کاملاً با مشی کلی دولت مخالف بودند و ما هم اطلاع داشتیم اما با هم برای اعتلای کشور کار می‌کردیم و نتایج خوبی می‌گرفتیم. در آینده هم اینگونه خواهد بود ".
5/ ماجرای هولوکاست: "یکی از آسیب‌های ما در سیاست خارجی افراط و تفریط‌هاست؛ در جایی ما تند رفتیم و در جایی مجبوریم کُند برویم و این جریان‌ها به منافع ما لطمه جدی زده است. درباره هولوکاست، اسلام کُشتن یک فرد را بر نمی‌تابد و این چهره اسلام است. بحث هولوکاست بحث اینکه چه تعداد یهودی بودند نیست، بحث این است که آیا از هولوکاست که جنایتی اتفاق افتاده، فلسطینی‌ها چه گناهی دارند و چرا باید تقاص جنایت نازی‌ها را پس بدهند. اگر از این منظر نگاه کنیم خواهیم دید که ما مطابق همه هنجارهایی که بشریت به آنها معتقد است صحبت می‌کنیم ".
6/ حمایت از مساله انرژی هسته‌ای: "پیشرفتی که در مورد تکنولوژی هسته‌یی داریم، می‌تواند مقدمه پرتاب ما به فضای نو و جدیدی باشد و عقب‌نشینی ما نیز عقب‌نشینی مقطعی و در یک مورد نخواهد بود بلکه به طور کامل در بسیاری از پروژه‌ها مجبوریم عقب‌نشینی کنیم. داشتن انرژی هسته‌یی صلح‌آمیز بدون این که فضای جهانی را تهدید کند جزو خواسته‌های راهبردی ماست و گمان نمی‌کنم هیچ دولتی جرأت داشته باشد در این زمینه قدمی به عقب بگذارد چون با سؤال مردم مواجه خواهد شد. توجه به مصالح دراز‌مدت الزام می‌کند که در مورد این مسایل و مسایل مشابه به هیچ وجه کوتاه نیاییم ".
7/ انتقاد به شیوه کنونی سفرهای استانی: "خدمت مردم رسیدن از برنامه‌های خوب است، اما ممکن است در این زمینه شیوه ما متفاوت باشد. بنده اعتقادی به مسافرت‌های طولانی و بالا آوردن هزینه‌های بسیار ندارم... مشکلات استان‌ها باید شناخته شده و به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که هیأت دولت و رئیس‌جمهور در یک سفر کوتاه به حل‌شدن مشکلات سرعت بیشتری بخشیده و سریعاً برگردند تا به مشکلات ملی برسند... صحبت‌کردن با مردم از طریق صداوسیما هم می‌تواند با سرعت بیشتر و هزینه کمتری انجام شود... حل مشکلات استان‌ها باید از قبل برنامه‌ریزی شده باشد تا کمترین زمان را از دولت بگیرد ".
8/ انتقاد از طرح فعلی هدفمندکردن یارانه: "مسئله هدفمند‌کردن یارانه‌ها یک مسئله مهم اقتصادی و علمی است، اما اکنون بحث در روش اجرای آن است نه اصل آن؛ ما با ماهیت هدفمندسازی یارانه‌ها مشکلی نداریم اما ممکن است بگوییم که این طرح فعلی بی‌هدف بوده و اینکه همه قشرها را در برمی‌گیرد درست نیست و در آن تبعیض وجود دارد. ما می‌خواهیم که این اقدام جهت‌گیری درستی داشته باشد و در چارچوب یک سیاستگذاری دقیق حرکت کند و با الگوی مصرفی که مقام‌معظم‌رهبری از آن یادکردند در پیام و هدف، سازگاری داشته باشد، هزینه‌ها را کم کند و به کل نظام ضربه نزند. اما متأسفانه درباره راه‌حل‌هایی که در این زمینه اکنون مطرح‌شده نقدهای زیادی مطرح است... معتقدم راه‌حل‌هایی که تاکنون به صورت رسمی در این زمینه مطرح شده است، قدرت چنین کاری را ندارند و جز ضرر و به وجود آوردن آشفتگی و آشوب اقتصادی و ضرر رساندن به تولیدگران و روستاییان و اقشار مستضعف، فایده دیگری برای کشور ندارد ".
با مروری بر برخی از مواضع در پیش‌آمده می‌توان ادعا نمود که "میرحسین " در برخی موارد از سخنی که با ملت گفته است عبور کرده باشد، چرا که برخی نقدها و اعلام نظرهای وی در مورد عملکرد دولت نهم از جاده انصاف خارج شده است. وی در اولین بیانیه رسمی ورود به انتخابات گفته بود: "شاید نتوان یک انتخابات جدی را در فضایی خالی از خرده‌گیری، به ویژه نسبت به دولتی که حاکم است در نظر آورد. با این همه لازم است که احترام دولت قانونی جمهوری اسلامی به دقت رعایت شود و انتقادات به صورت روشنگرانه، مستدل، دلسوزانه و نه با قصد فریب ارائه گردد ".

ی) جمع‌بندی
هر چند فضای رقابتی را می‌پذیریم، از آقای موسوی انتظار داریم، با نگاه ارزشی و تکیه بر نظر امام‌(ره) و مقام معظم‌رهبری صریح و روشن مواضع خود را بیان کنند. دیدگاه‌‌های اقتصادی، مخصوصاً در خصوص اصل 44،‌ آزادسازی را صریح بیان کنند و خط فاصله خود را با نهضت‌آزادی، حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی و عناصر افراطی دوم‌خرداد برای جامعه تشریح کنند.
نکته بسیار مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که اساساً ارزیابی دوره دفاع مقدس با مدیران دهه‌های بعدی از جهات مختلف متفاوت و از جهاتی شاید غیرقابل ارزیابی باشد. زیرا فضای آن دوران، تحت‌تاثیر جنگ، معنویت، شهدا و حمایت‌های امام‌خمینی(ره) ربطی به عملکرد مدیران این دوره نداشت. از آنجایی که برخی با چنین مقایسه‌ای اقدام به تبلیغ آقای موسوی کرده‌اند ما نیز ناگزیر از آن شدیم به این نکته اشاره کنیم. مهندس‌موسوی20 سال سکوت داشته و در بزنگاه‌های حساس، غائب بوده است. این سکوت برای ما جای سئوالات فراوان دارد و همان‌گونه که برخی عناصر دوم‌خردادی گفته‌اند موسوی همچون یک هندوانه سربسته است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ